English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7949 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preelection U وابسته به پیش از انتخاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
target selector U دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility U عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checked U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check U جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
menu item U یک انتخاب در فهرست انتخاب
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
controlled reprisal U انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
choices U انتخاب
francs U حق انتخاب
franchise U حق انتخاب
franchises U حق انتخاب
selections U انتخاب
excerption U انتخاب
franc U حق انتخاب
choice U انتخاب
option U حق انتخاب
selection U انتخاب
options U انتخاب
options U حق انتخاب
selecting U انتخاب
choicest U انتخاب
choicer U انتخاب
option U انتخاب
suffrage U حق انتخاب
election U انتخاب
delegacy U انتخاب
drafted U انتخاب
drafts U انتخاب
draft U انتخاب
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
cs U انتخاب تراشه
freedom to choose U ازادی در انتخاب
freedom of choice U ازادی انتخاب
electives U دارای حق انتخاب
faulty selection U انتخاب غلط
screen U انتخاب کردن
selector U انتخاب کننده
direct selection U انتخاب مستقیم
project selection U انتخاب پروژه
selectors U انتخاب کننده
elective U دارای حق انتخاب
cooptation U انتخاب درونی
economic choice U انتخاب اقتصادی
scracity and choice U کمیابی و انتخاب
dials U انتخاب کردن
dialled U انتخاب کردن
dialed U انتخاب کردن
dial U انتخاب کردن
opt U انتخاب کردن
opted U انتخاب کردن
opting U انتخاب کردن
opts U انتخاب کردن
to make a choice of U انتخاب کردن
cream of the crop <idiom> U انتخاب عانی
sift U انتخاب کردن
reelection U تجدید انتخاب
selectivity U حسن انتخاب
route selection U انتخاب مسیر
selection of position U انتخاب موضع
icon U راهنمای انتخاب
icons U راهنمای انتخاب
break U انتخاب شود
options U شق انتخاب شده
option U شق انتخاب شده
ikons U راهنمای انتخاب
selection switch U گزینه انتخاب
impluse selection U انتخاب ایمپولز
impluse action U انتخاب شماره
sifted U انتخاب کردن
sifts U انتخاب کردن
selective U قابل انتخاب
mischoice U انتخاب غلط
mischoose U بد انتخاب کردن
selectively U انتخاب کننده
selectively U مبنی بر انتخاب
selectively U قابل انتخاب
choosing U انتخاب کردن
single U انتخاب کردن
get in U انتخاب شدن
selective U مبنی بر انتخاب
selective U انتخاب کننده
seller's option U انتخاب فروشنده
eligible U قابل انتخاب
eligible U شایسته انتخاب
choose U انتخاب کردن
pick out <idiom> U انتخاب کردن
chooses U انتخاب کردن
breaks U انتخاب شود
impluse stepping U انتخاب شماره
switched line U خط انتخاب شده
self-service U با انتخاب ازاد
self service U با انتخاب ازاد
social selection U انتخاب اجتماعی
choosey U انتخاب کننده
hitting U انتخاب یک کلید
hits U انتخاب یک کلید
re-election U انتخاب مجدد
natural selection U انتخاب طبیعی
election U انتخاب نماینده
chooser U انتخاب کننده
choiceless U محروم از حق انتخاب
choice of technology U انتخاب تکنولوژی
chip select U انتخاب تراشه
check boxes U چهارگوشهای انتخاب
to have one's pick U انتخاب کردن
hit U انتخاب یک کلید
elect U انتخاب کردن
chose U انتخاب کرده
pitch upon U انتخاب کردن
screens U انتخاب کردن
screening, screenings U انتخاب کردن
choosy U انتخاب کننده
re-election U تجدید انتخاب
re election U تجدید انتخاب
re election U انتخاب مجدد
electing U انتخاب کردن
elects U انتخاب کردن
elected U انتخاب شده
menus U فهرست انتخاب
menu U فهرست انتخاب
pickup U انتخاب رشد
picked U انتخاب شده
electors U انتخاب کننده
elector U انتخاب کننده
screened U انتخاب کردن
circuit switching U انتخاب مدار
preselection U انتخاب مقدماتی
selects U انتخاب کردن
outvoter U انتخاب کننده
the polls U انتخاب گاه
selected U انتخاب کردن
select U انتخاب کردن
user defined U تعریف یا انتخاب کاربر
selector channel U کانال انتخاب کننده
consumer choice U انتخاب مصرف کننده
configure U انتخاب سخت افزار
main menu U فهرست انتخاب اصلی
ineligbility U ناشایستگی برای انتخاب
electress U خانم انتخاب کننده
selection U عمل یا فرآیند انتخاب
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
options U عملی که انتخاب میشود
target designation U روش انتخاب هدف
target designation U سیستن انتخاب هدف
Whichever she chooses . U هر کدام را که انتخاب کند
consumer's choice U انتخاب مصرف کننده
option U عملی که انتخاب میشود
probabilism U انتخاب وجه احتمالی
eligibility U شایستگی برای انتخاب
compilations U جمع اوری و انتخاب
compilation U جمع اوری و انتخاب
display menu U فهرست انتخاب نمایشی
keystroke U عمل انتخاب کلید
pick out U انتخاب کردن دریافتن
presidential election U انتخاب رئیس جمهور
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
preselect U قبلا انتخاب کردن
electorate U هیئت انتخاب کنندگان
electorates U هیئت انتخاب کنندگان
destine U قبلا انتخاب کردن
default option U انتخاب قرار دادی
Recent search history Forum search
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1محمد حسین صحرائی
1Material-dependent representative
2bioconjugated
1چندمین
1Country pumkin
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com